شازده کوچولو (ترجمه: مژده عاقل)

شازده کوچولو (ترجمه: مژده عاقل)

شازده کوچولو (ترجمه: مژده عاقل)

وضعیت: غیرفعال
ناشر: پیام محراب

نویسنده : آنتوان دوسنت اگزوپری

   ترجمه : مژده عاقل

 

کتاب حاضر را می توان کتابی برای تمام دوران دانست، داستانی برای بزرگ ترها و کوچک ترها از پسر کوچکی که سیاره خود را ترک کرده و پای در سیاره های مختلف گذاشته است، سیاره هایی با اهالی و ساکنان متفاوت که هر کدام دیدی نوین نسبت به انسان ها و دنیا در خواننده ایجاد می کنند و شاید هریک از آن ها خصلت آدم های سیاره خودمان، یعنی زمین را نمایان می کنند… . آخرین سیاره ای که شازده کوچولو روی اون پا می گذارد همین جاست یعنی زمین ما.

این اثر بی نظیر به زبان های مختلفی ترجمه شده است.

گزیده ای از کتاب :


فکر می کنم که شازده کوچولو از مهاجرت گروه پرندگان استفاده کرد و با آن ها به سیاره خود بازگشت. صبح روز خروج از سیاره ما، سیاره اش را مرتب کرد. با دقت، آتش فشان های فعال در سیاره را تمیز کرد، راستی شاید این را نگفته بودم که او صاحب دو آتش فشان فعال بود و گرمای فعالیت گدازه ها، برای گرم کردن صبحانه اش بسیار به جا و مفید بود. البته آن جا یک آتش فشان غیر فعال شده نیز وجود دارد که متعلق به شازده کوچولو است اما گفته بود: «هیچ کس این را نمی دونه!» شازده کوچولو آن آتش فشان غیرفعال را نیز تمیز کرد. اگر کوه های آتش فشان به خوبی تمیز باشند، آن وقت آتش فشان به آرامی و پیوستگی می سوزد اما اگر خروج مواد مذاب ناپیوسته باشد، انگار که از لوله دودکش جرقه آتش بیرون بزند.

روی کره زمین از لحاظ بدنی آن قدر کوچکیم که نمی توانیم کوه های آتش فشان را تمیز کنیم. به همین دلیل است که انفجار و فعالیت آتش فشان ها هیچ وقت پایان نمیابند.

شازده کوچولو با نارضایتی آخرین جوانه درخت بابائوس را که از خاک بیرون آمده بود، درآورد. قبلا مطمئن بود که هیچ وقت قرار نیست به سیاره خود بازگردد اما در این آخرین صبح گاه، همه ی کارهای روتین روزانه برایش ارزشمند شده بودند. وقتی که داشت برای آخرین بار به گل آب می داد و آماده اش می کرد تا او را زیر حباب شیشه ای قرار دهد، دریافت که هر لحظه احتمال دارد بزند زیر گریه.

شازده کوچولو به گل گفت: «خدانگهدار» اما جوابی نشنید. دوباره گفت: «خدانگهدار»

گل سرفه ای کرد، اما این سرفه سرماخوردگی نبود.

گل در جواب گفت: «من احمق بودم، ازت می خوام که من رو ببخشی، سعی کن که همیشه شاد باشی…»

شازده کوچولو از این رفتار گل، به شدت جا خورد، آخر گل همیشه با لحنی طلبکار با او حرف زده بود. با بهت زدگی ایستاده بود و حباب شیشه ای را میان هوا و زمین گرفته بود و نمی توانست شیرینی محض این لحظه را درک کند.

مشخصات کتاب شازده کوچولو (ترجمه: مژده عاقل)

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : شازده کوچولو
ناشر : پیام محراب
نویسنده : آنتوان دوسنت اگزوپری
مترجم : مژده عاقل
نوبت چاپ : اول
تاریخ انتشار : 1400
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 96
شابک : 9789641812814
وزن (گرم) : 115
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×