سیروان
نویسنده : اعظم طیاری
این کتاب روایتگر داستان یک زندگی است، ماجرایی شبیه به روزگار انسان هایی که در اطراف ما حضور دارند، قصه ای از قضاوت ها و داوری هایی که در حق یکدیگر روا می داریم و گاه آن چنان به آن اصرار می ورزیم که جهنمی می سازیم برای دیگران. سیروان یکی از شخصیت های رمان پیش رو است، پسری که در هنگام جوانی و خامی دل در گرو عشق دختری می گذارد و با وجود رابطه ای که میان شان شکل می گیرد در نهایت مجبور می شود نظاره گر ازدواج معشوقش با مردی دیگر باشد، آن هم به میل و رضایت قلبی دختر، دختری که عشق را در کنارش تجربه کرده و همه از قصه ی دلدادگی شان با خبر شده اند اما به بهانه ای واهی سیروان را رها کرده و به مردی دیگر پیوسته است.
گزیده ای از کتاب :
سیروان احساس کرد حریف زبان نیاز نخواهد شد. نگاه چپ چپی به او انداخت و لیوان چای را به لب هایش نزدیک کرد، نیاز نگاهی دقیق به چهره درهم و پریشان سیروان انداخت و باز هم بدون مقدمه اما این بار با لحنی دلسوزانه پرسید: «بهتری؟»
هنوز یک جرعه چای هم از گلوی سیروان پایین نرفته بود که با این سوال حالش گرفته شد. دلش نمی خواست در مورد سحر یا هر چیزی که بین او و سحر مشترک بود، حتی حالش! با نیاز صحبتی داشته باشد. اما از یک طرف هم دلش می خواست عالم و آدم بدانند که خوب است و بی وفایی سحر او را از پای در نیاورده است، برای همین گفت: «قرار نیست تمام عمر ماتم بگیرم. اونم ماتم کسی که ارزشش رو نداشت.»
-بهتر نیست تا کاملا از چیزی مطمئن نیستی قضاوت نکنی…
ابروی سیروان گره ای خورد. نیاز افزود: «اما خوبه که خوبی. خدا رو شکر که خیلی زود خودت رو جمع جور کردی.»
سیروان با خونسردی، با کلمات و لحنی کنایه آمیز میان برجک نیاز زد و گفت: «کاش توی زندگی خصوصی دیگران دخالت نمی کردی… محض این میگم که اطلاعاتت بالا بره، سرک کشیدن تو زندگی دیگران زشته…» سیروان فکر کرد با این جمله حال نیاز را حسابی گرفته است و نیاز ساکت خواهد ماند اما نیاز از سیروان هم خونسردتر جواب داد: «اوهوووووم!… که اینطور! پس منم محض این بگم که اطلاعاتت بالا بره… سرک کشیدن تو مسائل خصوصی زندگی من کار زشتیه»
سیروان از رو نرفت، خودش را توجیه کرد و گفت: «در مورد من فرق داره… یه سر زندگی خصوصی تو به برادرم و همسر برادرم وصله… یه سرش هم به برادرزاده های عزیزم. وقتی اونا توی تب و تاب و نگرانی باشن می بینی که مسائل تو زیاد هم خصوصی نیستن.»
نیاز در حالی که چراغ کوچک خوراک پزی را از کولی اش خارج می کرد، با نیشخندی گفت: «چه توجیه جالبی!»
مشخصات کتاب سیروان
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | سیروان |
ناشر : | شادان |
نویسنده : | اعظم طیاری |
نوبت چاپ : | 2 |
تاریخ انتشار : | 1399 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 513 |
شابک : | 9786007368749 |
وزن (گرم) : | 474 |
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف