چهارمین دختر حوا

چهارمین دختر حوا

چهارمین دختر حوا

وضعیت: موجود
ناشر: شادان
قیمت:  
2,500,000ريال2,250,000ريال

نویسنده : الهه مهدی وشاره

 

داستان چهارمین دختر حوا پیرامون دختری به نام نازی جریان دارد که از هنگامی که به خاطر می آورد در پرورشگاه بزرگ شده و از نعمت هایی که اغلب افراد از آن به طور رایگان و بی دردسر برخوردارند بی بهره بوده است. رمان ضمن به تصویر کشیدن آن چه بر نازی می گذرد، نگاهی دارد بر دغدغه ها، آرزوها، حسرت ها، نگرانی ها و امیدهای افرادی که چنین زندگی متفاوتی را تجربه می کنند؛ هم چنین مسئله اتیسم را مورد توجه قرار می دهد و مسائل مربوط به افراد اتیسمی و خانواده هایشان را در بستر داستان بسط می دهد.

نازی تقریبا از کودکی یک چیز را خیلی خوب فهمیده است، این که زیبایی در زندگی آدم ها به ویژه اگر دختر باشند نقش خیلی پررنگی بازی می کند، از همان زمان که دختر زیبای پرورشگاه مورد توجه همه واقع می شد و همه آرزوهای دیگران برای او تحقق می یافت. او اکنون دختری بالغ است و نگران از آینده ای که نمی داند چگونه رقم خواهد خورد. قرار است به ملاقات مردی برود که رفیق گرمابه و گلستانش نگار معرفی کرده و تمام تلاشش را می کند تا در دیدار اول قاپ آقا را بدزدد؛ هرچند خیلی طول نمی کشد که متوجه شود تلاش بیهوده ای کرده است.

گزیده ای از کتاب :


رضا با لحنی پر از کنایه گفت: نمی دونستم این قدر کم طاقتی عشق بت پرستم، اسم آئین جدیدت واقعیت پرستی نیست، خود پرستیه، تو فقط به فکر خودتی.

با عصبانیت گفتم: رضا من لبریز لبریزم پیمانه صبر من تا خرخره پره، اگر سرریز کنه معلوم نیست این جریان من و تو رو به کجا می بره، اگر تا چند روز دیگه با یه برگه آزمایش جلوی یه محضر خونه نباشم حتما زنگ می زنم خونه زری خانوم و به پسرش جواب مثبت میدم اون آقا بهم گفته که اصلا قصد ازدواج با کس دیگه ای رو نداره و هر موقع که بخوام می تونم روی کمکش حساب کنم، رضا بعد از این تماس این تو هستی که آینده رو روی پیشونی من می نویسی…

رضا را نمی دیدم اما می توانستم به هم ریختگی او را حس کنم در تمام مدت آشنایی مان هیچ وقت آن قدر محکم و جدی و بی پرده با او حرف نزده بودم.

صدایش سرد سرد بود: خدا رو شکر ما نمردیم و اون روی شما رو هم دیدیدم. البته ندیدیم شنیدیم، تا حالا دیدی کسی اون روی کسی رو شنیده باشه؟ آخه همه اون روی طرف رو می بینن.

اعصابم از دستش خرد بود و با آن حرف های کنایه آمیز و بازی با کلمات، خرده ها را هم داشت پودر می کرد. در جوابش گفتم: انشالله قسمت بشه یه روز اون روی منو ببینی حالا به شنیدنش قانع باش.

آن تماس پایان یافت و من نفهمیدم چطور این اتفاق افتاد و من کی دکمه قرمز رنگ روی گوشی را لمس کردم.

از یک طرف پشیمان بودم به خاطر خط و نشان هایی که کشیده بودم، از طرفی خوشحال که برای خودم و رضا تکلیفی روشن کرده بودم، مدت ها بود هردو بلاتکلیف بودیم، بالاخره یکی از ما باید هر دو را از دست و پا زدن در باتلاق لحظه هایی که در آن قرار گرفته بودیم خلاص می کرد.

مشخصات کتاب چهارمین دختر حوا

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : چهارمین دختر حوا
ناشر : شادان
نویسنده : الهه مهدی وشاره
نوبت چاپ : 1
تاریخ انتشار : 1400
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 450
شابک : 9786227361070
وزن (گرم) : 421
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×