کیلومتر هفتاد

کیلومتر هفتاد

کیلومتر هفتاد

وضعیت: موجود
ناشر: شادان
قیمت:  
2,450,000ريال2,205,000ريال

نویسنده : زهره مرشدی

 

این کتاب رمانی اجتماعی همراه با لطافت های داستانی است که باتوجه به تضادها و ناهنجاری های بسیار موجود در جامعه که در نتیجه ی تفاوت نسل ها و اختلافات میان والدین و فرزندان حاصل شده اند، نگارش یافته است.

کیلومتر هفتاد داستان دختری به نام معصومه است که به خاطر شرمساری از داشتن خانواده ای معمولی، خود واقعیش را پشت ظواهر امروزی پنهان می کند و در خیالاتش خانواده ای خوش ترکیب و دلخواه می سازد.

او برای بودن در کنار عشقش، عماد، که جوانی بشاش و خوش گذران است، نقاب بر چهره می زند اما واقعیت های درونی و شخصیت واقعی اش سر بزنگاه بروز می کنند و رابطه شان را به چالش می کشانند.

مادر معصومه که از ارتباط دخترش با پسری غریبه باخبر شده است، آن دو را به اجبار و با آبروریزی به پای سفره ی عقد می کشاند اما دخترک که به خاطر گفتن دروغ های بسیار به عماد شرمنده است، تصمیمش را می گیرد تا از کشیده شدن او به گنداب زندگی خود و خانواده اش جلوگیری کند.

گزیده ای از کتاب :


مهرداد دستش را بوسید، به چهره ی کوچک ترین فرزندش نگاه کرد، نگاهی غریب، معلوم بود هرچقدر تماشا کند در میان دالان های تاریک ذهنش به نام و نشانی نخواهد رسید.

-مادرجون این خانم قراره کمکمون کنه، اسمش معصومه ست، دختر محمد.

کیف از روی شانه ام رها شد، چیزی درباره اسم واقعی و نام پدر نگفته بودم. چطور با اشتیاق و حالتی آشنا درباره من و خانواده ام حرف می زد!! با دهان باز و لکنت به حرف آمدم.

-شما از کجا می دونید؟

لادن دستپاچه و ٱشفته مقابلم قرار گرفت، به جای مهرداد در حال پاسخگویی بود.

-عزیزم من بهشون گفتم، دیشب تلفنی حرف زدیم، یه کم درباره خانواده ات براشون توضیح دادم که بیشتر آشنا بشن.

نمی دانستم جز لبخندی نیم بند چه عکس العملی نشان دهم. یک جای ماجرا غلط بود، با عقل جور درنمی آمد، مهرداد غم صدایش را رفع و رجوع کرد، لبخندی زد و برای تایید حرفهای لادن سر تکان داد.

پیرزن مجدد به طرف پنجره حرکت کرد، روی صندلی اش نشست، چند دقیقه نگذشته بود که سرش روی شانه خم شد، خوابش برده بود. مثل نوزاد به خوابی عمیق و آرام فرو رفت. گم شدن در پیچ و خم زمانی که نه به گذشته متصل است نه در وصال آینده، ترسناک و دلهره آور به نظر می رسد.

-بریم پایین خوابش برد.

پتوی کوچکی برداشت، روی پاهای مادرش انداخت، پیشانی اش را بوسید، در را باز کرد و بیرون آمدیم. نگاه پیرزن وقتی اسم پدر را آورد تغییر کرد، گوشه چشمانش جمع شد، پلکش پرید و مجدد شبیه آدمهای خالی از هر خاطره شد.

داخل پذیرایی، گلفام سینی به دست منتظرمان ایستاده بود، ته گلویم می سوخت و عطر چای وسوسه نوشیدن را چند برابر می کرد.

-فرانک خانم کجاست؟

-داخل باغ قدم می زنه. صداشون کنم؟

-نمی خواد.

-با اجازه میرم ناهار خانم رو بدم.

-فعلا خوابیده. باشه بعدا.

مشخصات کتاب کیلومتر هفتاد

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : کیلومتر هفتاد
ناشر : شادان
نویسنده : زهره مرشدی
نوبت چاپ : 1
تاریخ انتشار : 1400
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 412
شابک : 9786227361117
وزن (گرم) : 393
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×