(نقره‌فام - ادبیات جهان 2)

نویسنده : لئو نیکلایویچ تولستوی

   ترجمه : فرزانه شفیعی

لِف نیکلایویچ تولستوی، تاریخ ‌دان و شاعرروس، عضو فرهنگستان علوم طبیعی روسیه و پایه ‌گذار دانش جدید قوم ‌شناسی است. پدرش نیکولای گومیلیف نویسندهٔ برجسته روس و مادرش آنا آندرییونا آخماتووا شاعر پرآوازهٔ روس بود. از آثار وی می توان به تاریخ خیونان، ترکان باستان، کشف خزرستان و .. اشاره کرد.

کتاب حاضر از مجموعه داستان های کوتاه روسی با عناوین: آلیوشا گارشوک، هر کجا عشق باشد خدا هست، نبرد ارمیا، دو پیرمرد و تاوان چه؟ است. داستان ها موضوعاتی جذاب دارند و در ژانر کلاسیک دسته بندی می شوند؛ این کتاب مناسب برای گروه سنی نوجوان و جوان است.

گزیده ای از کتاب :

مردی پینه دوز به نام مارتین آدویچ در شهری زندگی می کرد. اتاقی با یک پنجره در زیرزمین داشت. پنجره ی آنجا رو به خیابان بود. از پنجره اتاق او آمد و شد مردم دیده می شد. با اینکه مارتین ادویچ فقط پاهای ایشان را می دید، از کفش هایشان تشخیص می داد که چه کسی رد می شود. مدت مدیدی بود که مارتین در همان زیرزمین زندگی می کرد و آشنایان بسیاری داشت. به ندرت کفشی را می دید که یک یا دو بار از زیر دستش رد نشده باشد. برای برخی از کفش ها کفی انداخته بود، برخی را وصله زده بود، برخی را دوخته بود یا رویه شان را تعویض کرده بود. بارها نتیجه کار خود را روی کفش ها دیده بود. مارتین آدویچ دقیق و تمیز کار می کرد، مواد خوب به کار می برد، هر کاری را نمی پذیرفت و آنچه را می گفت به خوبی انجام می داد. اگر می توانست کار را در موعد مقرر تحویل دهد، آن را می پذیرفت، و گرنه از قبل به مشتری اطلاع می داد و از فریب دادن افراد خودداری می کرد. آدویچ همیشه انسان درستی بود، اما با بالارفتن سن و سالش بیشتر به روح خود اهمیت می داد و برای نزدیک شدن به خدا تلاش می کرد. زمانی که مستاجر بود، همسرش را از دست داد و پسر سه ساله اش بی مادر شد.