(آداب معاشرت با خانم‌ها)

نویسنده : بامداد صالحی  

کتاب حاضر با بهره گیری از نظریات بانوان مختلف در صدد است تا چگونگی برقراری ارتباطی موفقیت آمیز با خانم ها را آموزش دهد و به سوالات گوناگونی که ممکن است در ذهن یک آقا هنگام معاشرت با دختری شکل بگیرد پاسخ بگوید. اینکه یک مرد چگونه می تواند نظر خانمی را نسبت به خود مثبت کند و چگونه می تواند تشخیص دهد آیا دختری مایل به برقراری ارتباط با او و به خاطر وجود او هست یا خیر و سوالاتی از این دست، از مواردی هستند که «بله را بگیرید!» به آن ها اختصاص یافته است.

گزیده ای از کتاب :

بعضی از پسرها می گویند چرا هیچ وقت آن کسی که ما دوستش داریم ما را دوست ندارد؟

مزخرف ترین پسر دنیا هم که باشید هستند یکی دو تا دختر که به شما ابراز علاقه کنند، و شما معمولا آنها را نمی خواهید. صرفا به همین علت که خودشان توی تور افتاده اند و به تلاش بیشتری نیاز ندارند. همین الانش مال شما هستند، آدم چیزی را که مال خودش است دوست ندارد، چشمش دنبال مرغ همسایه است. انسان حریص است به آنچه که ندارد، به آنچه که منع می شود، به آنچه که «پا نمی دهد!». این دخترها برایتان جذابیتی ندارند چون خودشان جذب شده اند، لازم نیست تلاشی بکنید، خوشی زیر دلتان می زند و نمی خواهیدشان، در حالی که بهترین گزینه همین ها هستند! راحت الحلقوم!

خوب، حالا برویم سراغ آن کسی که دوستش دارید. معمولا قضیه این است که دچار توهم شده اند که فلانی از بقیه سرتر است. هیچ دختری آنقدر از بقیه دخترها زیباتر نیست که برایش بمیرید، یا آنقدر برتر و سرتر نیست که این دیوانه بازی های شما را توجیه کند. آسمان که سوراخ نشده این خانم پایین بیفتد، اکثر دخترها جذابیت هایی دارند، بقیه دخترها که بیکار ننشسته اند، حالا یکی خوب ساکسفون می زند، یکی خوب ساک مجلسی می دوزد، یکی صدای لطیفی دارد، یکی دیگر پوست لطیفی، دیگری قلب لطیفی. بستگی دارد شما دنبال چه بهانه ای باشید که او را برای خودتان از همه بهتر بدانید. اگر دختری باشد که اختلاف معناداری با سایر دخترها داشته باشد و یک سر و گردن (شاید هم چند سر و گردن) از آنها بالاتر باشد، خوب پسر جان، او وصله تن تو نیست، خودت مگر کی هستی؟ شاهزاده ای؟ لقمه به اندازه دهانت بردار!

ولی در اکثر مواقع موضوع این نیست. طرف عاشق یک دختر معمولی می شود و او را از همه برتر می داند، و اشکال کار همین جاست. وقتی عاشق شوی خودت را خلع سلاح کرده ای. در مقابل او ضعیفی، تسلیمی، زبونی، ذلیلی! آن دختر هم از آدم ذلیل خوشش نمی آید.

شما چرا نقش دخترها را در این ماجرا نادیده گرفته اید؟ فکر کردید همین که شما از او خوشتان بیاید باید معامله انجام شود؟ نه خیر آقا، دختر هم باید شما را بپسندد. شما چه کرده اید که مورد پسند او واقع شوید؟ رفته اید سراغش و ابراز ذلت و حقارت کرده اید و منتظرید عاشقتان شود! زهی خیال باطل! مگر مغز خر خورده؟ خودش هم معیارهایی دارد، باید از طرف خوشش بیاید.