|
نام محصول: آن مرد آمد
غیرفعال
توضیحات محصول
نویسنده : حمیدرضا حسینیان
مادر در حال نقاشی کردن چهره دختر بر روی تخته شاسی .دختر نشسته و تکان نمی خورد.
مادر تکون نخوری ها. . .
دختر اگه از اون بزنم موهام خوب می شه ؟
مادر کدوم؟
دختر همون... تو تلویزیون نشون می داد....
مادر عزیزم تو مریضی ، اگه خوب بشی موهات در می آد.
دختر: نگهبان نمیذاره. اسبا گلا رو میخورن. پدر: شاید نگهبان بشناسدش. دختر: چهجوری؟ پدر: تو چجوری میشناسی؟ دختر: شما گفتین. پدر: به اونم باباش گفته. دختر: اگه بشناسه که نمیذاره بیاد پیش ما. پدر: خب اون اصلا اینطوری نمیآد که. تو دعا میکنی که خوب بشی، بعد چشماتو میبندی، فکر میکنی داره میآد پیشت. اینطوری میآد.
|
|