نویسنده : سارا ویلسون

   ترجمه : فائقه مرتضوی‌كرونی

دورا هنگامي كه به دنبال پيدا كردن گنجي در زمين مي گردد يك سنگ خاص پيدا مي كند، او مي خواهد با همراهي بچه ها و دوستش پاپوش، با استفاده از يك نقشه خوب مسيري كه آن ها را به مادر باستان شناسش كه حالا داخل هرم است مي رساند، طي كند، او بايد از دره عبور كند، سنگ را از دست روباه قاپ زن در امان نگه دارد و در نهايت به مادرش برسد.

مجموعه اي براي پرورش خلاقيت و مهارت هاي زندگي كودكان.

گزیده ای از کتاب :

اين جا را نگاه! يك سنگ زيبا پيدا كردم. فكر كنم اين سنگ قيمتي باشد.

بهتر است آن راببرم و به مادرم نشان بدهم. آخر مادرم باستان شناس است. باستان شناس به كسي مي گويند كه درباره ي آثار و چيزهاي قديمي تحقيق مي كند. فكر كنم مادرم بتواند مرا راهنمايي كند كه با آن چكار كنم.

بيا با هم برويم، پاپوش را پيدا كنيم. پاپوش تو كجايي؟!

سلام پاپوش! نگاه كن ببين يك سنگ قيمتي پيدا كردم كه روي آن، تصوير يك پلنگ نقاشي شده است.