نویسنده : آدام میتزنر

   ترجمه : فاطمه موسوی‌کریمی

داستانی از دو خواهر با شش سال فاصله ی سنی و تفاوت های رفتاری فاحش. راوی ماجرای الا، یعنی خواهر بزرگتر، آرام تر، معقول و منطقی تر است و خواهرش شارلوت برخلاف او دختری است پرشور، بی پروا، بلندپرواز و از نظر الا خیلی خیلی جذاب. شارلوت نویسنده ی کتابی ناتمام است که قرار است به زودی به چاپ برسد “مرده خاص، نام داستان اوست و فضای داستانش تا حدودی برگرفته از زندگی خودش است، شخصیت های آن، دو خواهر هستند و پرونده قتلی که در رمان جریان دارد قرار است به دست خواهر بزرگتر حل شود. شارلوت و الا هر کدام راهی متفاوت را برگزیده اند و آن طور که مشخص است با وجود علاقه ای که میان شان موج می زند به جایگاهی که دیگری از آن برخوردار است غبطه می خورند.

شارلوت ناپدید می شود، الا داستان نیمه تمام شارلوت را گاه به گاه می خواند،  شاید رابطه ای میان “مرده ی خاص” و اتفاقی که برای نویسنده اش افتاده وجود داشته باشد.

گزیده ای از کتاب :

خبر ناپدید شدن خواهرم دیروز ساعت دو منتشر شد. مصمم بودم که از یورش رسانه ها خودم را دور نگه دارم و این به آن معنی بود که تمام روز را در اتاقم و به دور از کامپیوتر و تلویزیون و شبکه های اجتماعی بمانم.

تقریبا هر روز صفحه ی اول روزنامه ها با تیتری بد تیره و تار می شود. کودکی با کمانه ی گلوله ای کشته می شود؛ آتش جان چندین نفر را می گیرد، به زنی میان سال به دلیل چک بیمه ی تامین اجتماعی اش تجاوز و مجروح می شود. به ندرت به این داستان ها فکر می کنم، هیچ وقت متوجه نشده بودم که زندگی افراد خانواده ی آن ها چگونه برای همیشه تغییر کرده یا آنکه چگونه این تراژدی ها زندگی قربانیان را کوتاه کرده اند.

امروز این عکس شارلوت است که در صفحه ی اول چاپ شده. من و پدرم کسانی هستیم که زندگی مان برای همیشه تغییر کرده، زندگی اوست که به طرزی تراژیک کوتاه شده.