فرصت طلایی
نویسنده : دانیل استیل
ترجمه : پروین ادیب
دافنه زنی سی و چند ساله و نویسنده ای موفق به معنای واقعی کلمه است. او چندان به حضور در جمع و مهمانی های آن چنانی علاقه ندارد به ویژه اگر مهمانی کریسمس باشد. زن همواره احساساتی مختلف هم چون ستایش، حسرت و حسادت را در میان اطرافیانش برمی انگیزد و برای دستیابی به خواسته هایش قوی ترین اراده را دارد. امسال بر خلاف سال های گذشته دافنه ترجیح داده تا شب کریسمس را در یک مهمانی سپری کند هرچند برخلاف اکثر افراد حاضر در مهمانی خیلی زود مجلس را ترک کرده و روانه منزل می شود. علی رغم اصرارهای بسیار زیاد جک برای اینکه دافنه را برساند، دختر از پذیرفتن دعوت او سر باز می زند و به تنهایی مسیر خود را ادامه می دهد. شب سرد و برفی و جاده لغزنده و خطرناک است، شرایط ویژه حاکم بر شب کریسمس، تفکرات آشفته دافنه و لغزندگی جاده دست به دست هم می دهند و تصادفی کشنده رخ می دهد، بدن دافنه از چندین قسمت دچار شکستگی می شود، به جمجمه اش ضربه وارد می آید و ضربه مغزی شدیدی رخ می دهد و همه ی این ها یعنی آینده ای نامعلوم در انتظار خانم نویسنده است.
گزیده ای از کتاب :
«دافنه» از یک جاده فرعی به طرف خانه براه افتاد. بعد از طی مسافتی، صدایی از قسمت جلوی ماشین به گوشش رسید و جلوبندی اتومبیل مثل اینکه در چاله ای افتاده باشد، پایین افتاد و متوقف شد، خود «دافنه» هم ضربه ای خورد ولی آسیبی ندید. با خود فکر کرد چقدر شانس آورده که این اتفاق در بزرگراه نیفتاده است.
اما خود این هم دردسر کمی نبود. او در این جاده پرت و خلوت تنها بود و حدود هفت مایل با خانه اش فاصله داشت. نور ماه جاده را روشن کرده بود و او لااقل می توانست راهش را تشخیص دهد. اما هوا سرد بود و پیاده روی در باد مشکل بود. در حالی که یقه لباسش را بالا می کشید با خود فکر کرد کاش کلاه و دستکش به همراه داشت و کفشهای راحت تری پوشیده بود، در حالی که او برای جشن آن شب دامن و کفش پاشنه بلند پوشیده بود.
سوز هوا اشک از چشمهایش جاری کرده بود. گونه هایش از سرما میسوخت و انگشتانش علیرغم آنکه آنها را در جیبهایش فرو کرده بود، یخ زده بود. ولی چاره ای نبود. چانه اش را در یقه اش فرو برد و براه افتاد.
حدود یک ساعت بعد بود که متوجه شد نوری از روبرو به جاده می تابد. ناگهان وحشتی او را در برگرفت، حتی در این شهر آرام و خواب زده ممکن بود اتفاق ناخوشایندی بیفتد. اگر برای یک زن تنها در این جاده خلوت کوهستانی اتفاقی می افتاد چه کسی به فریادش می رسید و به کمکش می شتافت، «دافنه»مثل خرگوش وحشتزده ای وسط جاده ایستاد. بعد در لحظه ای که حس کرد نور خیلی نزدیک شده است، بی اختیار پشت درختی دوید. همچنان که پشت درخت ایستاده بود، صدای ضربان قلبش را می شنید. مطمئن نبود که راننده او را دیده یا نه…؟ چون وقتی از جاده به طرف درخت می دوید با ماشین خیلی فاصله داشت.
مشخصات کتاب فرصت طلایی
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | فرصت طلایی |
ناشر : | جاجرمی |
نویسنده : | دانیل استیل |
مترجم : | پروین ادیب |
نوبت چاپ : | 5 |
تاریخ انتشار : | 1402 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 470 |
شابک : | 9786008631187 |
وزن (گرم) : | 521 |
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف