نویسنده : جیمز باکلی جونیور

   ترجمه : کامیار جولایی

كتاب حاضر به روايت داستان كشف قطب جنوب توسط يكي از كاشفان بزرگ تاريخ، ارنست شكلتون، مي پردازد؛ کسی كه پس از بارها شكست در راه رسيدن به هدفش در نهايت با تلاش و سخت كوشي هاي بسيار خود و يارانش موفق به اين كشف بزرگ شد. شجاعت و كنجكاوي براي شناخت جهان در پيروزي شكلتون در مقابله با گرسنگي، باد، سرما، يخ و تنهايي حاصل از اين سفر ماجراجويانه نقش بسيار داشت.

گزیده ای از کتاب :

با وجود تمام خطرها، پنج هزار نفر داوطلب اين سفر شده بودند. سه زن هم داوطلب اين سفر بودند. شكلتون بيست و شش نفر را برگزيد تا او را همراهي كنند. در ميان آنها، دريانورد، دانشمند، آشپز و طبيب هم بود.

شكلتون براي جمع آوري سرمايه لازم، ماهها وقت صرف كرد. دولت بريتانيا مبلغ اندكي به او كمك كرد! دوستان و اقوام همه كمك كردند. يك تاجر اسكاتلندي به نام جيمز كايرو بيشترين پول را داد. شكلتون از پول خردهايي كه بچه مدرسه ايهاي انگليسي پرداخته بودند توانست سگ هاي سورتمه بخرد. او نام آن بچه مدرسه اي ها را روي سگ هاي خود گذاشت.

شكلتون يك بار ديگر خانواده ي خود را ترك كرد. او به اميلي قول داده بود كه سفر با كشتي نيمرود آخرين سفر او خواهد بود. اما عشق او به ماجراجويي بسيار قوي بود.