نویسنده : آلن مک‌دونالد

   ترجمه : نیلوفر امن‌زاده

کتاب حاضر با داستان و تصاویری جالب و بامزه مناسب گروه سنی”ج” است. برای برتی نامه آمده و او خیلی خوشحال است اما بعد از اینکه می فهمد به تولد دختر همسایه دعوت شده و باید لباس صورتی بپوشد بسیار ناراحت می شود. او هر بهانه ای برای نرفتن به مهمانی صورتی جور می کند درست از آب درنمی آید و مجبور می شود که به مهمانی دختر همسایه برود، آن هم چه رفتنی!!!

گزیده ای از کتاب :

او داشت در رستوران مدرسه همراه بهترین دوستانش دارِن و یوجین غذا می خورد. هر سه پسر مشغول پرتاب نخود به سمت میز بغلی بودند تا ببینند کدامشان می تواند نخودی را به پشت ژاکت نیکِ همه چیزدان بزند.

ناگهان آنجلا ظاهر شد و با خوش حالی گفت: «سلام برتی!»

برتی با گیجی به او خیره شد و گفت: «ببخشید شما؟»

آنجلا ریزریز خندید: «خیلی بامزه ای برتی! کارت دعوتمو گرفتی؟ به مهمونی که میای، مگه نه؟»

برتی بهش اخم کرد: «مهمونی؟ کدوم مهمونی؟!»

آنجلا بهش گفت: «جشن تولد صورتی من دیگه!»

دارِن تکرار کرد: «مهمونی صورتی؟» و خندید: «برتی داره می ره به یه مهمونی دخترونه!»

برتی به دوستش چشم غره رفت و به آنجلا گفت: «متاسفم، ولی من هیچ جشن تولدی یادم نمیاد. مگه نشنیدی؟ من حافظه ام رو از دست داده ام!»

آنجلا گفت: «چی؟ چه جوری؟!»

برتی شانه بالا انداخت: «نمی دونم. یادم نمیاد. احتمالا سرم رو زده ام به جایی.»