نویسنده : ماریا شاراپووا

   ترجمه : ماشااله صفری

این کتاب داستانی است از زندگی دختری توقف ناپذیر که به قلم خود او نگارش شده است، دختری سرسخت، مبارز و متنفر از شکست که هیچگاه در شرایط سخت زندگی دست از مبارزه برنداشته، زنی نام آشنا که ممکن است بارها مسابقات تنیس او را تماشا کرده و از آن لذت برده باشید. ماریا از زحمات خود، از دیوانه بازی هایش و از فداکاری گفته و آن چه را که شکست به دنبال می آورد شرح داده است.

گزیده ای از کتاب :

درست در لحظه ای که کمی به آرامش رسیده بودم صدای تشویق بلندی من را به خود آورد. سِرِنا ویلیامز قهرمان آن سال بود. با شکست خواهرش ونوس در فینال این کار را انجام داده بود. همان زمان هم خودش را از سایر بازیکنان جدا کرده بود. نهایت لذت را از لحظه ی ورودش برد، سرش را بالا گرفته، شانه هایش را عقب داده بود با غرور به اطراف نگاه می کرد. همه تشویق می کردند و هورا می کشیدند. مردم روی پاهایشان ایستاده بودند و تشویق می کردند. دختر کناری ام، که یادم نیست چه کسی بود، به شانه ام کوبید و گفت: «بلند شود! بلند شو! این سرنا ویلیامزه!» می خواستم بلند شوم، اما بدنم اجازه ی این کار را نمی داد. انگار به صندلی چسبیده بودم. از میان جمعیت به سرنا ویلیامز خیره شده بودم و فقط یک فکر در ذهن داشتم: «شکستت می دم!»