(خلاصه‌ی برترین کتاب‌های دنیا)

نویسنده : باراک اوباما

   ترجمه : صدیقه حسینی

کتاب پیش رو خلاصه ای است از آن چه که در “سرزمین موعود” جای گرفته است. “سرزمین موعود” روایتی است از زندگی باراک اوباما از دوران دبیرستان او تا دو سال اول ریاست جمهوری اش. در این اثر هم می توان از زندگی خانوادگی باراک خواند و هم از اتفاقات و ماجراهای زندگی کاری و سیاسی اش. ضمن اینکه مخاطب می تواند رویاها، افکار و احساسات اوباما را بشناسد با مشکلات و موفقیت های او به شکلی جزئی و دقیق همراه می شود و در می یابد آن چه که برای موفقیت شخصی و حرکت در راستای موفقیت یک کشور ضروری است سخت کوشی و داشتن عزمی راسخ است.

گزیده ای از کتاب :

همان طور که کمپین ادامه پیدا می کرد، تمامی زندگی اوباما مورد سوال قرار گرفت. از اینکه او وطن پرستی کمی از خود نشان می داد تا اینکه او پدر فرزندان نامشروع زیادی بود و یا حتی اینکه او در جوانی سراغ موادفروشی رفته است. حتی از او پرسیده شده بود که چه موقع می خواهد از گذاشتن سنجاق پرچم روی لبه کتش دست بکشد. این پرسش ها تا ماه ها ادامه داشت، اما از او خواسته شده بود که در انظار عمومی خوددار باشد؛ او داشت پیروز می شد، پس نیازی نبود که سروصدای بیشتری راه بیندازد. میشل نیز در این کمپین با اوباما همراهی می کرد، اما از آنجایی که دختران شان مدرسه داشتند مجبور بود بیشتر برنامه هایش را در آخر هفته ها و یا به صورت فشرده اجرا کند. با این حال، میشل از حملات رسانه ای در امان نبود، گزارشگران معتقد بودند که او در حد و اندازه بانوی اول آمریکا نیست و این امر او را عصبانی کرد. اگرچه این طور مسائل از نظر تیم اوباما طبیعی به شمار می رفت، میشل سرسخت بود و در تمامی حالات پشتیبانی خودش از اوباما را حفظ کرد. او در قالبی جای می گرفت که به نظر می رسید مردم برای بانوی اول یا یک زن سیاه پوست در نظر می گرفتند. او کمی در ویسکانسین شکست خورد، با وجود اینکه این اتفاق آنچنان بزرگ نبود، او آمادگی این را داشت که اگر لازم باشد عقب بایستد و کاری نکند.

در طول فراز و نشیب هایی که کمپین داشت، اوباما به طور شخصی با اکثر کارمندانش ملاقات می کرد، اما هیچ امکانی نداشت که تمام افراد حاضر در این رقابت را بشناسد، با وجود اینکه این اتفاق مناسبی برای کمپین بود، اما نوعی از حس دلتنگی به اوباما می داد. کمپین پر از انرژی بود اما هرج و مرج زیادی هم داشت. مردم تمامی امیدشان به اوباما بود و اوباما می دانست که بالاخره زمانی می رسد که او نتواند این امیدها را تحقق بخشد.