(سحرخیزی ؛فرصتی برای تعالی زندگی فردی)

نویسنده : رابین شیلپ شارما

   ترجمه : منصوره شریعت‌مدار

کتاب حاضر که در حوزه ی کتابهای خودآگاهی و توسعه فردی قرار دارد، از پرفروش های آمازون و نیویورک تایمز به حساب می آید. مطالعه ی کتاب پیش رو باعث بروز تحولاتی ژرف در زندگی، بهره وری و رشد شخصی می شود. رابین شارما در این نگارش عادت سحرخیزی را در شما پرورش می دهد تا بتوانید در همان آغازین ساعات صبح، حس خوشبختی، احساس زنده بودن، سرزندگی و مفید بودن را در خود ارتقا دهید و  روز خود را با آرامش، شادی و ورزش آغاز کنید تا یک زندگی پر از هیجان با بهره وری بالا برای خود رقم بزنید.

گزیده ای از کتاب :

یه سال پیش رفتم پیش یه روانشناس. اون موقع بود که دلیل رفتارام رو فهمیدم. دکترا اسم مشکل من رو گذاشتن «سندرم دختران پدر از دست داده». «ته دلم همیشه از ترک شدن و جدایی می ترسیدم. این مشکل باعث شد که ظاهرا آدم سرسخت و حتی یه وقتایی بی رحم باشم. هرچند زخمی که با رفتن پدرم رو دلم افتاد، شده بود نیروی محرک و مشوق من، ولی از درون خالی بودم. تازه فهمیدم که همیشه سعی داشتم خلاء درونم رو با کار کردن تا سر حد مرگ پر کنم؛ صرفا نوعی خودآزاری و دیگر هیچ؛ با این باور غلط که اگه موفق باشم می تونم دوباره عشقی رو که از دست دادم پیدا کنم. مثل خیلی های دیگه می خواستم حفره ی درونم رو با پول پر کنم؛ درست مثل یه معتاد. تشنه ی مقام بودم. دوست داشتم تو صنعت اسم و رسم دار باشم. وقتی رو تو اینترنت و با سرگرمی های گذرا پر می کردم؛ در حالی که می تونستم کارای مهم تری رو انجام بدم. می خوام بگم که الان فهمیدم خیلی از رفتارام نتیجه ی ترسی هستن که مشکلات گذشته باعث به وجود اومدنش شدن. اون بخش از حرف های سخنران که گفت هیچ وقت به خاطر پول کار نکنین؛ به جاش واسه این کار کنین که هم تو زندگی شخصی و هم تو شغلتون به سطح جهانی برسید و دنیا رو تغییر بدین، خیلی رو من اثر گذاشت. اصلا بهم انگیزه داد. باعث شد دوباره امیدم رو به دست بیارم. من می خوام همون جوری که اون گفت زندگی کنم ولی الان خیلی باهاش فاصله دارم. اتفاقایی که این اواخر تو شرکتم افتاد باعث شد به ته خط برسیم. دلیل این جا بودنم بلیت رایگانیه که مادرم بهم داد و این که به این نتیجه رسیدم که بدجوری به یه تغییر بزرگ نیاز دارم.»