در ترجمه حاضر، ابتدا گاه شمار زندگی "ماركز "فراهم آمده ;پس از آن یازده داستان كوتاه با این عناوین به چاپ رسیده است" : زنی كه هر روز راس ساعت 6صبح می‌آمد"!، "ایوا درون گربه خویش"، "بی شك شخصی این گل‌های سرخ را پرپر كرده است"، "آن روی دیگر مرگ"، "گفت و گوی با آینه"، "چشمان آبی رنگ سگ"، "لك لك‌ها در نیمه شب"، "نابسامانی‌های سه احمق"، "مشكلات ایزابل، در زیر باران‌های ماكوندو"، "سومین تسلیم "و "نابو : مردی سیاه كه فرشته‌ها را در انتظار نگه داشت ."داستان اول این مجموعه، حكایت زنی است كه هر روز ساعت 6صبح به رستوران "خوزه "فرد صادق و راستگوی شهر می‌رود .روزی از "خوزه "كه به شدت عاشق او شده، خواهش می‌كند تا در جواب پرسش پلیس، اظهار نماید كه وی ساعت 5: 30به رستوران رفته است .زیرا او صبح همان روز مردی را به قتل رسانده است" .خوزه "به دلیل علاقه بیش از حد به وی این امر را می‌پذیرد و ..."