نویسنده : دیوید باربر
ترجمه : مهستی بصیر - تیسافرن میر فخرایی
ما می دانیم خوردن همبرگر و سیب زمینی، با مقداری مخلفات از جمله سالاد
فصل و نوشابه برای چیست؟ و یا اینکه بهتر است به جای خوردن همبرگر برای
اینکه معده سالم تری برای سال های پیریمان نگه داریم از غذاهای زنده تر و
کمتر سرخ شده استفاده کنیم.
ما بسیاری چیزهای دیگر از این دست را
می دانیم و دقیقا مفهوم ضرورت این آگاهی ها را در می یابیم و می دانیم هر
کدام از این توصیه ها به چه کار می آید و چرا باید پیروی کرد.
اصلا
چرا باید غذا خورد. اما راستش را بخواهید ما هیچ نمی دانیم چرا باید
موسیقی گوش کرد. یا بد تر از آن چرا باید تاریخ موسیقی و موسیقی دانان را
خواند. و نکته مهم تر از آن اینکه اصلا با خواندن صدها کتاب صد منی تاریخ
موسیقی نمی توانیم بفهمیم دقیقا موسیقی یعنی چه و چه ضرورتی دارد. این تمام
آن چیزی است که این کتاب می خواهد بفهماند.
دیوید باربر معتقد است
در تمام حجم بزرگ تاریخ موسیقی شما بسیاری چیزها درباره موسیقی می خوانید
که اصلا نمی دانید چرا دارید اینها را می خوانید و در نهایت هم نمی توانید
بفهمید تاریخ موسیقی بالاخره چیست؟ شاید فکر کنید دیوید بابر دارد با شما
شوخی می کند. راستش همین است. او دراین کتاب همان کاری را می کند که رامسر
سلر بر سر تاریخ انگلستان آورد.
« 1066 میلادی و باقی قضایا» کتابی
است که سلر درباره تاریخ انگلستان نوشت. در آن زمان جولیوس سزار به خاک
بریتانیا قدم رنجه کرد و آنچه دید ساکنانی وسمه بر صورت کشیده، لق و لوق،
مفنگی، مردنی و مفلوک. در حالی که رومیان ابر قدرت آن زمان به خاطر تربیت و
مدارج دانش و سامانه های عالی شان بسیار والا و معزز به حساب می آمدند.
سلر تاریخ انگلستانش را این چنین آغاز کرد و حالا دیوید بابر نیز با پرداخت
داستانی خنده آورتر از وی به تاریخ موسیقی می پردازد.
ولی آنچه در این کتاب می خوانید و به آن می خندید حقیقت دارد.