نویسنده : محمد حافظی

"صدا" سیری از حرکت در درون و پیدایشِ منی زیبا در لحظه‌های زندگیت می‌شود. در صدا تو با آراستگیِ جانت به ژرفای عمقِ حقیقت و آرامش از معنای زندگی در زمانِ بودنت سفر خواهی کرد.

در این صدا بودن، انتظار نقشی اساسی را در آغاز از طلب نشانت می‌دهد. انتظار از تولد و آغازی که بیانگر روشنایی و نور است در آن سمت از حقایقِ ناپیدای عالَم.

راهنمایان "زیبا"(دختری به نام "زیبا" شخصیت اصلی کتاب صدا) همراهانی از جنس مهربانی، دانش، معرفت و عالِم به عشق خواهند بود و صدا را در سه گام، سه فصل و سه روز از بودن به زیباترین زیبایی از زیبا بودن بر چشمانت هدیه می‌کند. آری، هر سه را یک دیدن است که بیداری حقیقی را مرتبه‌ای از شکوفایی برای نو شدن می‌شناسد.

زیبا بودنت مبارک ای عزیز راه دور.

به زیبایی صدا آمد تو را من عشق می‌نامم
درون از خانه از ما شو ببین "زیبا" صدا آمد
من آن معشوق و زیبایی که در "مُ" بودنم نامم
تو را من عشق می‌نامم که در بودت صدا آمد

صداقت در صدا بود و صراحت را صدا نامم
صدا سمتش به دریا چون ز دریاها صدا آمد
به مستی عشق با ما شد از این رو در صدا نامم
مرا ساقی به زیبایی در این عشقم خدا آمد