|
توضیحات محصول
نویسنده : مهین بنیطالبی دهکردی مجموعه داستانهای بومی محلی شهرکرد که بعضی از آنحا به لهجه مردم شهرکرد نوشته شدهاند. مربوط به آداب و رسوم و فرهنگ و گذشته مردم چهارمحال و بختیاری است.
گزیدهای از متن کتاب:
شیر در پستانهای گاو جمع شده بود و ورم کرده بودند. دیگر حتی اجازه نمی داد پدرم به او نزدیک شود. چند روزی بود که پدرم سعی داشت چیزی به مادرم بگوید ، اما نمی دانست چطوری. این بود که هی آسمون ریسمون میبافت تا عاقبت گفت : میدونی صاحب این گاو که اومد اینجا گفت : در ده ما زنان چادر شب می پوشند ، زن من هم وقتی می خواست شیر گاو را بدوشد ، چادر شب سر می کرد ، وگرنه نمی گذاشت نزدیکش شود . به زنت بگو یک چادر شبی ، بغچه ای روی سرش بیندازد و نزدیکش شود. حالا که ما چادر شب نداریم ، من هم مثل تو نمی نوانم شیر بدوشم. خوب است تو این نان بندی را که مثل چادر شب ، چهار خانه است سرت کنی و شیرش را بدوشی . چون پستانهایش هم بد جوری ورم کرده اند، گناه دارد . اما تو بودی این حرف را زدی ؟ انگار انفجار شد ، یا سد شکست.
|
|