نویسنده : دیوید شانلی 

   ترجمه : ایلناز شیرعلیان ،ترگل شیرعلیان

طی سال‌ها تجربه در برخورد با اضطراب اجتماعی که خودم نیز درگیر آن بوده‌ام و درمان صدها فرد مبتلا به این بیماری می‌دانم که غلبه بر اضطراب اجتماعی چالشی دشوار است. من سال‌ها در مطب خصوصی خود در درمان فردی و گروهی بزرگسالان مبتلا به اضطراب اجتماعی تخصص داشته‌ام و از بیمارانم که سخت تلاش می‌کردند تا بر چنگال ظاهراً آهنین اضطراب که بر زندگی‌شان رخنه کرده غلبه کنند، چیزهای زیادی یاد گرفته‌‌ام.

بخشی از انگیزه‌ای که در ابتدا مرا به این کار کشاند، مبارزه‌ی خودم بود. یادم می‌آید که بچه‌ای خجالتی بودم و هر زمان که احساس می‌کردم بر صندلی داغ نشسته‌ام (استعاره از موقعیت سخت)، هجوم شدید آدرنالین را تجربه می‌کردم؛ این تجربه می‌توانست پاسخ دادن به یک سؤال در کلاس، رفتن به یک گردش اجتماعی با خانواده‌ام و یا شروع یک کلاس جدید یا فعالیت فوق‌ برنامه در مدرسه باشد. هر زمان که مجبور می‌شدم با غریبه‌ها ملاقات کنم یا با افرادی که زیاد با آن‌ها آشنایی ندارم صحبت کنم، احساس می‌کردم قلبم تند می‌زند، شکمم فشرده می‌شود و دمای بدنم بالا می‌رود. در این جور مواقع من معمولاً یخ می‌زدم و نمی‌توانستم چیزی برای گفتن پیدا کنم. با وجود آنکه خوش‌شانس بودم و در این راه دوستان خوبی پیدا کردم، اضطراب اجتماعی در تمام دوران راهنمایی، دبیرستان و کالج (جایی‌که روابط اجتماعی من با جنس مخالف شروع شد زیرا من در حد مرگ از صحبت کردن با زنان می‌ترسیدم) ادامه داشت.

بخشی از بهبود قابل توجهی که به آن دست پیدا کردم در نتیجه‌ی تمرین نظریه‌ها، مفاهیم و راهکارهایی بود که در حین دریافت دکترای روان‌شناسی آموختم. شما نیز ایده‌ها و تکنیک‌هایی که من آموخته‌ام را در این کتاب یاد خواهید گرفت و من مطمئن هستم که آن‌ها می‌توانند زندگی شما را درست مانند زندگی من تغییر دهند.