|
نام محصول: ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعی
غیرفعال
توضیحات محصول
نویسنده : ارنست فیشر
ترجمه : فیروز شیروانلو
قسمت هایی از این کتاب :
هنر،خود واقعیتی اجتماعی است.جامعه به هنرمند،این جادوگر والامرتبه،نیازمند است و حق دارد از وی بخواهد كه از نقش ویژه ی اجتماعی خود،آگاه باشد...
معمولا هنرمند برای خود،رسالت اجتماعی دوگانه یی قائل می شود:
رسالت اجتماعی مستقیم،كه از جانب شهر،اتحادیه ی شهر و یا گروهی اجتماعی به وی محول میشود و رسالت اجتماعی غیرمستقیم،كه از احساس پراهمیت شخصی وی مایه میگیرد،یعنی از آگاهی اجتماعی او...
یک اثر هنری همواره انسان را به مبارزه می طلبد ؛ انسان به توجیه و تبیین آن نمی پردازد ، بلکه خود را با آن تطبیق می دهد . در تاویل و تعبیر این اثر هنری ، انسان از آرمانها و تلاشهای خود مدد می جوید . و بدان معنایی ارزانی می داند که از شیوه زندگی و تفکر خود وی سرچشمه می گیرد . در واقع هر اثر هنری ، تا همان حد که واقعا بر انسان اثر می گذارد ، یک هنر نو هم به شمار می آید .
انسان خلاق با رنگی که بر چهره طبیعت می زند آن را دگرگون می سازد و همراه با این دگرگونی خویشتن را می آفریند . در جریان بی درنگ حرکت هستی، بر انسان – که کیفیت ویژه ای از ترکیب عناصر آن و جزئی از طبیعت بیکران است – در جریان کار و خلاقیت با آن وحدت می یابد و رشد می کند . رشد و تکامل انسان رشد متقابل نیروهای مادی و فکری آن در جریان کار خلاقه است، و «هستی » و « شعور » دو وجه بیرونی و درونی انسان خلاق می باشند . این دو مقوله در مقابله دائم خویش با هم می آمیزند و جریانی را می سازند که « انسان خلاق » نام دارد .
|
|