نویسنده : مریم سمیع‌زادگان

کاش عزرائیل تقویمش را گم می‌کرد، ترنشک‌ها، اتوبوسی که رفت، گواهی فوت، دختر آقامراد، نازخاتون، آگهی ترحیم، خیاط خانه، نهنگ و چوب هاکی، سردابه، معجزه، زیر درخت چنار، خفه‌خون، وقتی نیست و غراب، عنوان‌هایی هستند که این بانوی نویسنده برای داستان‌های مجموعه «خفه‌خون» برگزیده است.

سمیع‌زادگان در داستان‌های این مجموعه با دوری از پیچیدگی‌های فرمی به روایت داستان آدم‌هایی نشسته است که برای ما آشنا هستند و چون ما در فراز و نشیب زندگی با بیم و امید زندگی دست به گریبان هستند.

وی در داستان‌های این کتاب به زندگی زنان توجه داشته و روایتگر رنج‌ها و تلخ کامی‌هاشان بوده است.

رنج‌هایی که آدمی به واسطه زندگی چه بسا با آن مواجه می‌شود اما از سوی دیگر از یاد نباید برد که موهبتِ زیستن در این جهان و تلاش برای بهتر ساختن امور هم مسیری است که نباید از آن غافل شد. نثر پاکیزه و روان نویسنده، فضاسازی و دیالوگ نویسی مناسب از جمله نقاط قوت این اثر محسوب می‌شوند