سرگیجه
نویسنده : ژوئل اگلوف
ترجمه : موگه رازانی
ژوئل اِگلوف، نویسنده فرانسوی، متولد سال 1970 میلادی است. وی پس از تحصيل در رشته سينما، به فيلمنامهنويسی رویآورد اما اكنون خود را وقف نوشتن رمان كرده است. نخستین رمان او، « ادمونگانگلیون و پسر» نام دارد که توجه منتقدان را به خود جلب كرد و در سال 1999 برنده جايزه الن فورنيه شد. رمان منگی او نیز در سال ۲۰۰۵ جایزه لیورانتر را دریافت کرد.
«سرگیجه» عنوان برگزیده سی و یکمین دوره جایزه کتاب «فرانس انتر» را برای ژوئل اگلوف نویسنده آن به ارمغان آورد.
این کتاب روایت مردی است که در خانه مادر بزرگش زندگی کرده و در یک کشتارگاه کار میکند. او در زمان کارش که هیچ علاقهای به آن ندارد به زن آموزگاری فکر میکند که هر هفته با شاگردانش برای بازدید از کشتارگاه میآمد، اما ناگهان هرگز دیگر به آنجا بازنگشت.
در بخشی از کتاب «سرگیجه» میخوانیم:
«میدانم روزی که از اینجا بروم، غمگین خواهم شد. حتماً چشمهایم از اشک تر میشود. به هر حال ریشههای من از اینجاست. تمام فلزات سنگین را مکیدهام، رگهایم پر از جیوه است و مغزم مملو از سرب. در تاریکی میدرخشم، پیشابم آبی رنگ است، ریههایم مثل کیسه جاروبرقی پُر است و با این حال میدانم روزی که از اینجا بروم، حتماً اشکم سرازیر میشود. طبیعی است من اینجا به دنیا آمدهام و بزرگ شدهام. هنوز هم به یاد دارم چطور در بچگی جفتپا توی چالههای روغن میپریدم و وسط زبالههای بیمارستانی غلت میزدم. هنوز صدای مادربزرگ را میشنوم که با فریاد به من میگفت مراقب لوازمم باشم. لقمههایی که با گریس سیاه برای عصرانهام آماده میکرد... و مربای لاستیکی سیاهی که مزه پرتقال تلخ، اما کمی تلختر، میداد...»
«سرگیجه» عنوان برگزیده سی و یکمین دوره جایزه کتاب «فرانس انتر» را برای ژوئل اگلوف نویسنده آن به ارمغان آورد.
این کتاب روایت مردی است که در خانه مادر بزرگش زندگی کرده و در یک کشتارگاه کار میکند. او در زمان کارش که هیچ علاقهای به آن ندارد به زن آموزگاری فکر میکند که هر هفته با شاگردانش برای بازدید از کشتارگاه میآمد، اما ناگهان هرگز دیگر به آنجا بازنگشت.
در بخشی از کتاب «سرگیجه» میخوانیم:
«میدانم روزی که از اینجا بروم، غمگین خواهم شد. حتماً چشمهایم از اشک تر میشود. به هر حال ریشههای من از اینجاست. تمام فلزات سنگین را مکیدهام، رگهایم پر از جیوه است و مغزم مملو از سرب. در تاریکی میدرخشم، پیشابم آبی رنگ است، ریههایم مثل کیسه جاروبرقی پُر است و با این حال میدانم روزی که از اینجا بروم، حتماً اشکم سرازیر میشود. طبیعی است من اینجا به دنیا آمدهام و بزرگ شدهام. هنوز هم به یاد دارم چطور در بچگی جفتپا توی چالههای روغن میپریدم و وسط زبالههای بیمارستانی غلت میزدم. هنوز صدای مادربزرگ را میشنوم که با فریاد به من میگفت مراقب لوازمم باشم. لقمههایی که با گریس سیاه برای عصرانهام آماده میکرد... و مربای لاستیکی سیاهی که مزه پرتقال تلخ، اما کمی تلختر، میداد...»
مشخصات کتاب سرگیجه
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | سرگیجه |
ناشر : | نشر کلاغ |
نویسنده : | ژوئل اگلوف |
مترجم : | موگه رازانی |
نوبت چاپ : | چهارم |
تاریخ انتشار : | 1394 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 101 |
شابک : | 9786009298426 |
وزن (گرم) : | 120 |
نوشتن نظر جدید
این محصولات قبلا توسط مشتریان خریداری شده اند شما قصد خرید ندارید؟
شاخهها
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.