روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ)

روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ)

روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ)

وضعیت: غیرفعال
ناشر: جهان ‌کتاب

نویسنده : پرویز دوایی

 

*روزی تو خواهی آمد* سومین دفتر از مجموعۀ «نامه‌هایی از پراگ» است. پرویز دوائی، نویسندۀ نام‌آشنا، در نامه‌های خود از غربت، از هنر و فرهنگ و تاریخ ایران و اروپا می‌گوید و در میان روایت‌های داستان‌گونه و گاه شعرگونۀ خود، از رویدادهایی در گذشته‌های نه چندان دور می‌نویسد؛ رویدادهایی اغلب شخصی و در مواردی اجتماعی و تاریخی که خود شاهد زندۀ آن‌هاست. این نامه‌ها، همچون اغلب نوشته‌های دوائی، رنگی از سینما و نوستالژی تهرانِ دهه‌های 20 - 40 را دارد که بسیار خواندنی است. نثر زیبای دوائی در این کتاب، بی‌تردید یکی از نمونه‌های معاصر نثر ساده و دلپذیر و در عین حال درخشان فارسی است.

*

سطرهایی از کتاب:

*«اين فيلم «علي‌بابا و چهل دزد» را بنده الآن كه (در ته عمر) بهش فكر مي‌كنم با يك تكان لذّت‌بخشي متوجه مي‌شوم كه حتي قبل از ديدنش انگار با آن آشنايي داشتم يا آمادة پذيرشش بودم. درست مثل موردي كه گفت: «... كه هنوز من نبودم كه تو در دلم نشستي»...*

*... صخره مي‌رود كنار و دهانة غار باز مي‌شود و از آن چهل سوار به بيرون مي‌تازند و رئيس‌شان يك چيزي مي‌گويد، يك وردي مي‌خواند كه صخره باز به هم مي‌آيد و دهانة غار بسته مي‌شود و سوارها مي‌روند و دور مي‌شوند و بعدش پسره از مخفيگاهش در مي‌آيد و همان ورد را مي‌خواند يا ورد ديگري را كه صخره باز مي‌شود، كه پردة سينما با صداي خش‌خشي به كنار مي‌رود، پسره مي‌رود تو و اين‌جا غار نيمه‌تاريكي است، تالار نيمه‌تاريكي است كه دورتا دور چه همه رنگ‌هاي قشنگ پُرجلا گسترده‌اند، چه همه جواهر سبز و سرخ و زرد و آبي درخشان، چه غنايي از سكه‌هاي طلا، چه قاليچه‌هاي فاخر و چشم‌نوازي (در مقابل رنگ‌هاي خاكي بيابان برهوت، در مقابل رنگ‌هاي ديوارهاي كاه‌گلي سر راه)، چه پارچه‌هاي زربفتي، همه از جنس «حُلّه‌هاي تنيده ز دل، بافته ز جان» از نوع آن «پرده‌هاي رويايي كه (به قول كسي) با دست‌هاي پريان بافته شده...» (و اين همه در يك روايت تصويري سريع و سرراست و بدون پشتك و وارو و در هر لحظه گويا و رسا، درست مثل روايت‌هاي نقّالي در كار قصه‌گويي فوق‌العاده جذابي، طي فقط ده يا دوازده
دقيقه از زمان سينمايي).*

*    ...مي‌رود بچه توي اين غار و نور اندك آن تالار و رنگ‌هاي فريبنده‌اش به او پناه مي‌دهند، و در گوشه‌اي براي كام تشنة او خمرة آبي هست (مثل بشكه‌هاي آبي كه براي نذر سر راه عابرها مي‌گذاشتند) و بنده، آقاي عزيز من، ديگر از اين غار بيرون نيامدم، و هنوز كه هنوز است در اين تالار نيمه‌تاريك و خوش‌رنگ و نور مانده‌ام... «عقلا»ي قوم هم هر چه خواستند بگويند!»*

*

از مجموعۀ «نامه‌هایی از پراگ» پیشتر دو کتابِ *درخت ارغوان *و *به خاطر باران* منتشر شده است.

مشخصات کتاب روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ)

مشخصات
شناسنامه کتاب
عنوان : روزی تو خواهی آمد (نامه‌هایی از پراگ)
ناشر : انتشارات جهان کتاب
نویسنده : پرویز دوایی
نوبت چاپ : دوم
تاریخ انتشار : 1399
نوع جلد و قطع : شومیز - رقعی
تعداد صفحات : 167
شابک : 9786006732725
وزن (گرم) : 210
شاخه‌ها
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.
مرورگر شما بسیار قدیمی است!
جهت مشاهده این وب سایت به صورت صحیح، بروزرسانی مرورگرتان ضروری خواهد بود. بروزرسانی مرورگر
×