بینالملل نوع بشر
نویسنده : رائول ونهگم
ترجمه : بهروز صفدری
دیباچهی نویسنده بر ترجمهی فارسیِ بینالملل نوع بشر:
هیچ كشور، خطه و شهری نیست كه امروزه از بقیهی جهان برکنار مانده باشد. آهستهآهسته باهمستان [کمونیته]یی نایكدست به وجود آمده كه میهناش كرهی زمین است. همهی ما خواهناخواه شهروندانِ سیارهیی هستیم كه، تناقضدارانه، هرروز بیشازپیش با ما بیگانه میشود.
ما روی زمینی گام برمیداریم كه با چركابههای محاسباتِ خودخواهانه ویران و آلوده گشته است. به میزانی كه كوچكترین خیابانهای هر دیار به پنج قارهی دنیا ره میبرند و امورِ محلی به امورِ فراگیر و جهانی فراگشوده میشوند، ویرانهها زیرِ پاهایمان بیشتر تلنبار میگردند. امواجِ سیلآسای كالا با فروکاستنِ ارزشهای اجتماعی، دینی، ایدئولوژیكی و اخلاقی به ارزشِ مبادلهی صرف، به نوعی قیمت، راهنشانههای سنتی را زدوده است.
بربریتی مُدرن كه یخبندانِ پول رقماش زده جانشینِ بربریتهایی شده كه تاریخِ آدمیان را پیشازاین بس به خون آغشته بودند. نوسانهای بازارِ بورس اكنون به جانشینی قدرتهای اجدادی در پی آناند تا جریانِ روزمرهی سرنوشتهای فردی و جمعی را تعیین كنند. آنچنانكه شاهد جدالی سیارهیی هستیم میان توحشِ گذشته و قساوتِ سردی كه اقتصادِ جهانیشده ترویج میدهد. این آن گزینهیی است که ما فسخاش میکنیم. نبردِ ما در عرصهیی دیگر، در جهانِ دیگری است كه از آنِ ماست.
همزمان با اوجگرفتنِ خفقانِ اقتصادی، ایدهیی همچنان رَوَندِ خود را میپیماید. ایدهیی كه از فرطِ مأنوسبودن با ما بر ما ناشناخته مانده است، ایدهیی كه از تهران تا نیویورك در حالوهوای زمانه جاری است و هرچند بر عرصهی خیال سایه گسترده و امیدها میپروراند اما شجاعتِ قبولاندن و بهرسمیتشناساندنِ خود را ندارد. این ایده بهسادهگی تصریح میکند كه هیچ مردی، هیچ زنی، هیچ كودكی نیست كه برای خوشبختبودن و آفریدنِ شرایطِ مناسب در پیرامونِ خویش برای خوشبختی همگان، زاده نشده باشد.
یك چنین خواست و آرزویی تازهگی ندارد. شمارِ بسیاری از ایدئولوژیها و دینها پیامِ مهرورزی، ندای برادری و فراخوانِ همبستگی پخش کردهاند. میدانیم كه اینها چهگونه همچون بذری بر خاكی سترون به هرز رفته و فاسد شدهاند. حالآنکه این خاك خودِ ماییم، زندهگی روزمرهی ماست، همین زمینهی وجودی و هستیمندی كه زمانِ آن فرا رسیده تا همچون زمینی كه از آن دم كه با آبِ زندهگی آبیاری شود ایدهها را بارآور تواند ساخت، [به رسمیت] بازشناخته شود.
یگانه آماجِ تمامی اقداماتِ ما، در كشاكشِ كمان و پیكانِ امیال و دلخواستههایمان، باید انسانیترشدنِ بیوقفه و بیقیدوشرط باشد. ثروتِ یك ملت با ملاكِ توانگری و رونقِ اقتصادش محاسبه نمیشود، بلكه با مقیاسِ كیفیتِ زندهگی مردماش سنجیده میشود. آنچه ورای خرابی و زوالِ موجودات و چیزها بارِ دیگر در حالِ ابداعشدن است، انسان است. بینالمللِ نوعِ بشر پایه و اساسِ دیگری ندارد جز کشش و آرزوی هركس برای یك زندهگی بهتر در هر بخشِ جهان که باشد.
هیچ كشور، خطه و شهری نیست كه امروزه از بقیهی جهان برکنار مانده باشد. آهستهآهسته باهمستان [کمونیته]یی نایكدست به وجود آمده كه میهناش كرهی زمین است. همهی ما خواهناخواه شهروندانِ سیارهیی هستیم كه، تناقضدارانه، هرروز بیشازپیش با ما بیگانه میشود.
ما روی زمینی گام برمیداریم كه با چركابههای محاسباتِ خودخواهانه ویران و آلوده گشته است. به میزانی كه كوچكترین خیابانهای هر دیار به پنج قارهی دنیا ره میبرند و امورِ محلی به امورِ فراگیر و جهانی فراگشوده میشوند، ویرانهها زیرِ پاهایمان بیشتر تلنبار میگردند. امواجِ سیلآسای كالا با فروکاستنِ ارزشهای اجتماعی، دینی، ایدئولوژیكی و اخلاقی به ارزشِ مبادلهی صرف، به نوعی قیمت، راهنشانههای سنتی را زدوده است.
بربریتی مُدرن كه یخبندانِ پول رقماش زده جانشینِ بربریتهایی شده كه تاریخِ آدمیان را پیشازاین بس به خون آغشته بودند. نوسانهای بازارِ بورس اكنون به جانشینی قدرتهای اجدادی در پی آناند تا جریانِ روزمرهی سرنوشتهای فردی و جمعی را تعیین كنند. آنچنانكه شاهد جدالی سیارهیی هستیم میان توحشِ گذشته و قساوتِ سردی كه اقتصادِ جهانیشده ترویج میدهد. این آن گزینهیی است که ما فسخاش میکنیم. نبردِ ما در عرصهیی دیگر، در جهانِ دیگری است كه از آنِ ماست.
همزمان با اوجگرفتنِ خفقانِ اقتصادی، ایدهیی همچنان رَوَندِ خود را میپیماید. ایدهیی كه از فرطِ مأنوسبودن با ما بر ما ناشناخته مانده است، ایدهیی كه از تهران تا نیویورك در حالوهوای زمانه جاری است و هرچند بر عرصهی خیال سایه گسترده و امیدها میپروراند اما شجاعتِ قبولاندن و بهرسمیتشناساندنِ خود را ندارد. این ایده بهسادهگی تصریح میکند كه هیچ مردی، هیچ زنی، هیچ كودكی نیست كه برای خوشبختبودن و آفریدنِ شرایطِ مناسب در پیرامونِ خویش برای خوشبختی همگان، زاده نشده باشد.
یك چنین خواست و آرزویی تازهگی ندارد. شمارِ بسیاری از ایدئولوژیها و دینها پیامِ مهرورزی، ندای برادری و فراخوانِ همبستگی پخش کردهاند. میدانیم كه اینها چهگونه همچون بذری بر خاكی سترون به هرز رفته و فاسد شدهاند. حالآنکه این خاك خودِ ماییم، زندهگی روزمرهی ماست، همین زمینهی وجودی و هستیمندی كه زمانِ آن فرا رسیده تا همچون زمینی كه از آن دم كه با آبِ زندهگی آبیاری شود ایدهها را بارآور تواند ساخت، [به رسمیت] بازشناخته شود.
یگانه آماجِ تمامی اقداماتِ ما، در كشاكشِ كمان و پیكانِ امیال و دلخواستههایمان، باید انسانیترشدنِ بیوقفه و بیقیدوشرط باشد. ثروتِ یك ملت با ملاكِ توانگری و رونقِ اقتصادش محاسبه نمیشود، بلكه با مقیاسِ كیفیتِ زندهگی مردماش سنجیده میشود. آنچه ورای خرابی و زوالِ موجودات و چیزها بارِ دیگر در حالِ ابداعشدن است، انسان است. بینالمللِ نوعِ بشر پایه و اساسِ دیگری ندارد جز کشش و آرزوی هركس برای یك زندهگی بهتر در هر بخشِ جهان که باشد.
مشخصات کتاب بینالملل نوع بشر
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | بینالملل نوع بشر |
ناشر : | نشر کلاغ |
نویسنده : | رائول ونهگم |
مترجم : | بهروز صفدری |
نوبت چاپ : | اول |
تاریخ انتشار : | 1395 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 251 |
شابک : | 9786007656068 |
وزن (گرم) : | 265 |
نوشتن نظر جدید
این محصولات قبلا توسط مشتریان خریداری شده اند شما قصد خرید ندارید؟
شاخهها
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.