براي اندازه گيري موفقيت، کارآمدي و پايداري يک سيستم مديريتي، بايد نتايج به دست آمده از آن سيستم را بررسي و تحليل کرد. مايکرسافت، بزرگ ترين شرکت توليدکننده نرم افزارهاي کامپيوتري در جهان است که توليدات خود را در بيش از 60 کشور به کاربران تجاري، خانگي و صنايع مختلف، مي فروشد.نقش "بيل گيتس" در سيستم مديريتي مايکرسافت، تحليل و تفسير ديدگاه هاي فني و آميختن آن با استراتژي هاي بازاررساني، خلاقيت و تيزهوشي ست. منش مديريتي "گيتس"، آميزه اي از مديريت و راه بري ست که نمي توان آن را به سادگي تفکيک و تحليل کرد. اين کتاب، ، تحليلي منطقي و موشکافانه درباره شيوه مديريت "گيتس" در شرکتي ست که وي را تبديل به ثروت مندترين مرد جهان کرده است. شايد افسانه پردازي در اين رابطه جذاب باشد، اما نکته قابل بررسي، منش و فلسفه شخصي او درباره شيوه صحيح تجارت است. بيل گيتس معتقد است سرمايه داري خلاق منافع را در دارايي هاي ديگران مي بيند و آن را به گونه اي به منافع ما در دارايي هاي مان گره مي زند که به پيشرفت هر دو طرف مي انجامد. اين موتور دوگانه سوز منافع شخصي و نوع دوستي، به تعداد بيش تري مي تواند خدمت کند تا موتوري که فقط با منافع شخصي يا فقط با نوع دوستي کار مي کند. بيل گيتس با يادآوري تجارب گوناگون مايکرسافت در مبارزه با نابرابري اضافه مي کند: در 20 سال گذشته، ما بيش از 3 ميليارد دلار نرم افزار اهدا کرده ايم تا پلي براي "تبعيض و نابرابري ديجيتالي" باشد. ولي بزرگ ترين تاثير ما، تنها رايگاني يا ارزاني نرم افزار نيست، بلکه نشان دادن آن است که چگونه مي توان با تکنولوژي، خلاقانه گره گشايي کرد. 

سرمايه داري خلاق که در جهان رو به رشد، با تخصص تجاري آميخته است، در پي بازارهايي ست که هم اکنون وجود دارد، ولي بکر و دست نخورده است. گاهي نيروهاي بازار نمي توانند اثري بر کشورهاي در حال توسعه بگذارند، نه به اين دليل که تقاضا وجود ندارد و يا اين که پول نيست، بلکه به اين خاطر که ما زمان کافي براي مطالعه درباره نيازهاي اين بازار صرف نمي کنيم.