هگل و فلسفهی تاریخ
نویسنده : جوزف مککارنی
ترجمه : علیاکبر معصومبیگی
تاریخ را میتوان با سه نگره خواند. دست اول، بازاندیشانه و فلسفه تاریخی، در رویکرد دست اول روح مورخ با روح کنشهایی که گزارش میدهد، یکی است. در نگره بازاندیشان ،اندیشه بازتابی از موضوع است و فاصله بین ذهن و عین در رویکردی به تاریخ شکل میگیرد. اما آنچه به عنوان تاریخ مدنظر هگل است، نگره فلسفه تاریخی است که در پیوندی با دو درجه امروزی فلسفه تاریخ انتقادی و فلسفه تاریخ نظرورزانه باید مورد توجه قرار گیرد. فلسفه تاریخ انتقادی کنکاش در تاریخ به مثابه فعالیتها و دستاوردهای تاریخ به مثابه فعالیتها و دستاوردهای تاریخدان میباشد و عینیت و حقیقتی که او میتواند بدان دست یابد، مدنظر قرار میگیرد. این نگرش پیوندی تنگاتنگ با فلسفه علم دارد و پرسش اصلی آن این است که تاریخ تا کجا به راستی علمی است؟
فلسفه تاریخ نظرورزانه، تاریخی است که به ربط رویدادها و ساز و کار پیوند دهنده آنها میپردازد. این نگره میخواهد معنا یا الگوی مستقر در رویدادها را کشف کند و به گشودن گرههای رازآلود ارتباط آنها و نتیجهای که به سوی آنها میگرایند نائل شود; ضمن آنکه تمایل دارد الگو یا معنای درونی رویدادها را روشن سازد: این جنبه تمایل دارد مقصودی توجیه کننده را در رویدادها بجوید که در تقابل با رنج و شری است که در پس آنها نهفته است و قصد دارد انسان را با گذشته خود آشتی دهد. هگل را عموما در فلسفه تاریخ نوع دوم جای میدهند; گرچه او سعی میکند مرزهای آشکار دیدگاهخود با فلسفه تاریخ انتقادی را نیز بشکند و از یک طرف فلسفه و تاریخ نظرورزانه، اموری را به عنوان امور پیشینی به تاریخ تحمیل میکند. به عنوان مثال فرض میگیرد که انسانها در مراحل پیشاتاریخی به همان اندازه معقول بودند که اکنون هستند، در صورتی که هگل این اتهام را از تاریخ انتقادی سلب میکند. به تعبیری او معتقد است بعضی از امور پیشینی که بر تاریخ حمل میشوند، درون رویدادها نیستند بلکه بر رویدادها حمل میشوند; از سوی دیگر او معتقد است عقلانی دانستن عمل انسانهای پیشاتاریخی امری تجربی است که البته خود هگل نیز به تجربه ناب اعتقاد ندارد و آنگونه که در استقراگرایان پیشرفته دیده میشود، تجربه را مبتنی بر نظریه میداند.
از دیگر سو هگل همانند آنچه در فلسفه تاریخ انتقادی دیده می شود، علاقه دارد دارد که دوگانگی موجود در مفهوم روایت تاریخ از یک طرف و پیشامدها و حوادث تاریخی از طرف دیگر را بنیاد مشترک درونی درآیند و بر شمارد که آنها را به یکدیگر ارتباط می دهد و نه ضرورت و امکانی بیرونی و هگل معتقد است این دو سویه لزوما ضد یکدیگر نیستند. هگل از این ابهام در معنای تاریخ استقبال می کند چراکه این ابهام به انعطاف پذیری موقعیت می انجامد. هگل منظورش از فلسفه تاریخ جهان، فلسفه رویدادهای انجام یافته و هدفش از تاریخ فلسفی جهانی، روایت رویدادهاست. مفاهیمی چون ایده، عقل، خداوند، روح، آگاهی و آزادی مفاهیمی هستند که نقش کلیدی در فلسفه هگل دارند که گاه به شناسایی سوژه تکامل بخش تاریخ و گاه به شناخت موضوعی که دستخوش این تحول قرار می گیرد و گاه هر دو می پردازند.
فلسفه تاریخ نظرورزانه، تاریخی است که به ربط رویدادها و ساز و کار پیوند دهنده آنها میپردازد. این نگره میخواهد معنا یا الگوی مستقر در رویدادها را کشف کند و به گشودن گرههای رازآلود ارتباط آنها و نتیجهای که به سوی آنها میگرایند نائل شود; ضمن آنکه تمایل دارد الگو یا معنای درونی رویدادها را روشن سازد: این جنبه تمایل دارد مقصودی توجیه کننده را در رویدادها بجوید که در تقابل با رنج و شری است که در پس آنها نهفته است و قصد دارد انسان را با گذشته خود آشتی دهد. هگل را عموما در فلسفه تاریخ نوع دوم جای میدهند; گرچه او سعی میکند مرزهای آشکار دیدگاهخود با فلسفه تاریخ انتقادی را نیز بشکند و از یک طرف فلسفه و تاریخ نظرورزانه، اموری را به عنوان امور پیشینی به تاریخ تحمیل میکند. به عنوان مثال فرض میگیرد که انسانها در مراحل پیشاتاریخی به همان اندازه معقول بودند که اکنون هستند، در صورتی که هگل این اتهام را از تاریخ انتقادی سلب میکند. به تعبیری او معتقد است بعضی از امور پیشینی که بر تاریخ حمل میشوند، درون رویدادها نیستند بلکه بر رویدادها حمل میشوند; از سوی دیگر او معتقد است عقلانی دانستن عمل انسانهای پیشاتاریخی امری تجربی است که البته خود هگل نیز به تجربه ناب اعتقاد ندارد و آنگونه که در استقراگرایان پیشرفته دیده میشود، تجربه را مبتنی بر نظریه میداند.
از دیگر سو هگل همانند آنچه در فلسفه تاریخ انتقادی دیده می شود، علاقه دارد دارد که دوگانگی موجود در مفهوم روایت تاریخ از یک طرف و پیشامدها و حوادث تاریخی از طرف دیگر را بنیاد مشترک درونی درآیند و بر شمارد که آنها را به یکدیگر ارتباط می دهد و نه ضرورت و امکانی بیرونی و هگل معتقد است این دو سویه لزوما ضد یکدیگر نیستند. هگل از این ابهام در معنای تاریخ استقبال می کند چراکه این ابهام به انعطاف پذیری موقعیت می انجامد. هگل منظورش از فلسفه تاریخ جهان، فلسفه رویدادهای انجام یافته و هدفش از تاریخ فلسفی جهانی، روایت رویدادهاست. مفاهیمی چون ایده، عقل، خداوند، روح، آگاهی و آزادی مفاهیمی هستند که نقش کلیدی در فلسفه هگل دارند که گاه به شناسایی سوژه تکامل بخش تاریخ و گاه به شناخت موضوعی که دستخوش این تحول قرار می گیرد و گاه هر دو می پردازند.
مشخصات کتاب هگل و فلسفهی تاریخ
مشخصات | |
---|---|
شناسنامه کتاب | |
عنوان : | هگل و فلسفهی تاریخ |
ناشر : | نشر آگه |
نویسنده : | جوزف مک کارنی |
مترجم : | علیاکبر معصومبیگی |
نوبت چاپ : | دوم |
تاریخ انتشار : | 1389 |
نوع جلد و قطع : | شومیز - رقعی |
تعداد صفحات : | 336 |
شابک : | 9789643291136 |
وزن (گرم) : | 375 |
نوشتن نظر جدید
این محصولات قبلا توسط مشتریان خریداری شده اند شما قصد خرید ندارید؟
شاخهها
- رمان ، داستان کوتاه
- زبان اصلی
- شعر
- تاریخ،فلسفه،سیاست
- ادبیات،نقد ادبی،زبان شناسی
- قرآن،دین،دین پژوهی
- هنر،موسیقی،معماری،عکاسی
- سینما، تئاتر
- فرهنگ و واژه نامه
- روانشناسی،علوماجتماعی،تربیتی
- اقتصاد،مدیریت،حقوق
- کودک و نوجوان
- خانواده،سرگرمی،عمومی
- علمی، فنی، آموزشی
- پزشکی،بهداشت،ورزشی
- لوح فشرده (CD , DVD)
- نشریات
- نقشه،اطلس،جغرافی
- کتابهای 50 درصد تخفیف
مقالات مرتبط با محصول
مقاله مرتبط با این محصول وجود ندارد.