نمایشنامه ی «خواستگاری» به قلم مهدی میرباقری،اثری کمدی تراژدی است که اشخاص اصلی بازی آن اعضای یک خانواه ی عجیب به نام های «آهای» ، «اهوی» ، «آجی» ،« آق مامان» ،و «بابایی» هستند. و در این میان فردی به نام «پسر غریبه» و «سوزی» که سگ خانواده است و فقط صدایش شنیده می شود نیز حضور دارند. در ادامه توضیحاتی که نویسنده در ابتدای این نمایشنامه نوشته و شخصیت ها و صحنه ی نمایش را توصیف کرده را می خوانیم؛

«اين نمايشنامه بيش از آنكه كمـدي باشـد يـك تـراژدي اسـت، تراژدي به خاطر شخصيت هاي پـوچ و بـي معنـي اش و حتـي شـايد پيرنگ و داستان اش، به خاطر شخصـيت هـايي كـه در ظـاهر بـه هـم بي ربط اند و فاصله ي زيادي از هم دارند. آن اندازه دور كه شـايد بـا بلندگو با هم حرف بزنند. «اُهوي» دائماً در يك خط رفت وآمد مي كند و از ابتدا تا انتهاي نمايش هرجا كه بيكـار باشـد بـا تـوپ اش ور ميرود. «آهاي» در سكون خودش فقط به فكر وزنه زدن است و «آجي» وقتي حضور دارد در مركز است و بي توجه به ساير آدم ها.

«آق مامـان» نيز در حضورش تنها به جستجوي يك چيز گمشده است و مدام بي جهت ايـن در و آن در مـي زنـد و پـدري كـه مضـطرب اسـت ازكارهايي كه قرار است انجام دهد و انجام نداده. «پسر غريبه» مدتي كه حضور دارد بـا يـك متـه ي بـزرگ در دسـتش كـه آن را روشـن و خاموش ميكند سعي مي كنـد بـه فضـا و آدم هـا هشـدار بدهـد يـا تأديبشان كند. سيم فنري مته آن انـدازه درازا دارد كـه شـايد تمـام كف صحنه را پيچ درپيچ پر كند.آدم های نمايش تنهاي مطلق انـد و ازفرط تنهايي به اين بازي بي هدف روي آورده اند و حتي شايد دوسـت مي داشتند اين بازي واقعيت مي داشت.

صحنه (كه شايد بهتر باشد فضاي بازي را جايگزين صحنه كنـيم ) تا بي نهايت ادامه دارد به ، طوري كه نه عمقش ديده مي شود و نه حتي ابعاد راست و چپ و سقفش. هيچ ورود و خروجي در كار نيسـت، با روشن و تاريك شدن صحنه و بـرش هـاي زمـاني آدم هـا اضـافه مي شوند يا كم . لباس پوشيدن آنها نيز بايد خلاف انتظـار باشـد ؛ «بابـايي» بيشـترلباس هاي رنگي و آق مامان پوششي مردانه، لباس هاي اُهوي آن اندازه برايش بزرگ است كه او گـم شـده در لبـاس هـاش ،بـه طـور مثـال آستين هاي لباسش آويزان است يا پاچه ي شـلوارش چنـدين لايـه ي اضافه دارد و لباسهاي آهاي كوتـاه اسـت ، طـوري كـه قسـمتي ازدست ها و پاهاش عريان است. و آخر اينكه فضاي نمايش پر شده از قاب هايي كه نقـش در را بازي مي کنند.»