از چه زماني واقعا مي‌توان از آلمان سخن گفت، آلمان در چه بافت متمايزي در روزگار ما پديدار گشت؟ كسي كه اين گونه به طرح سوال مي‌پردازد، بايد زحمت سفري به گذشته‌ها را بر خود هموار سازد. اين سفر، شاهدان اين عصر و قرن بيست و يكم را كه در افسون كامپيوتر و اينترنت گرفتار و به موسيقي آوانگارد خو گرفته‌اند، به گذشته، به قرن نوزدهم مي‌برد، به زماني كه سرآغاز و ريشه‌هاي آلمان در آن قرار دارد، و به آلمان آن گونه كه همگي ما امروز آن را مي‌شناسيم، بدل گرديده است.آیا این گذشته بنا به تعبیر توماس مان،این احتمالا برجسته ترین نویسنده ی قرن بیستم آلمان که خود را به گونه ای غیر قابل قیاس با این سرزمین که سرزمین شاعران و اندیشمندان خوانده شده و مردم آن مشغول ساخته است به چاهی عمیق و بی انتها می ماند؟

مسلما،در اثری چون یک رمان،که نویسنده پیوسته مایل است ذهن خواننده را سوار بر بال هیال تا وقایعی در دور دست به پرواز در آورد،مبالغه امری جایز و بدیهی است اما در مورد این اثر،مسئله از قرار دیگری است؛چرا که ما در پی یک بررسی جامع،خواهان ارائه ی گزارشی از رویدادهای واقعی هستیم که در یک بازه ی زمانی 135 ساله به وقوع پیوسته است...